چرا من تا این حد در روابطم شکست میخورم؟
چرا همه افراد بعد از مدتی من رو طرد میکنن؟
چطوریه که هیچ وقت نمیتونم کارامو تمام کنم؟
دیدی فلانی هم بهم دروغ گفت؟ پس مثل همیشه میگم تو دنیا همه دروغ گو هستن.
چرا همه از اعتمادم سو استفاده میکنن؟
دوست خوبم اگر سوالات بالا و مشابه اون از صبح تا شب چندین در ذهن شما بار تداعی میشه، بهتره که یک سری به صندوقچه باورهای خودتون بزنید. شاید نیاز به تمیزکاری داره…
قبلش اما حتما مقاله رو تا انتها بخونین، چون این نوشته 5 راهکار شگفت انگیز برای تغییر باورها ارائه کرده.
ریشه شکل گیری باورها به چه زمانی بر می گرده؟
اساس زندگی همه انسانها باور نام داره.
زمانی که به دنیا میآییم، مغزمون پره از نورونهای عصبی که تعدادشون حدودا به 100 میلیارد میرسه.
هر نورون از لحظه تولد یا حتی زودتر شروع به ارتباط برقرار کردن با نورن های دیگه می کنه. به پیوند هر نورون با نورون دیگه سیناپس گفته میشه. سیناپسها هم با هم ارتباط برقرار میکنن. در نهایت شبکه عصبی مغز رو تشکیل میدن.
این شبکه عصبیها هر بار که روشن میشن یک مفهوم یا معنای خاص رو به انسان تفهیم میکنن. این مفاهیم باور انسان رو شکل می دن.
هر باوری افکاری از جنس خودش رو به شما ارائه می ده. یعنی اگر شخصی باور داره که همه دنیا دزد هستند، بدون این که اطلاع داشته باشه، افکارش حول این محور میچرخه:
1- دزد زیاده.
2- مراقب دزدها باش.
3- در خونه و ماشین رو چند بار چک کن.
4- در جاهای شلوغ خیلی مراقب کیفت باش.
5- به آدم های غریبه اعتماد نکن ممکنه دزد باشن.
طبق قانون جذب این افکار دزد بیشتر رو به زندگی اون شخص دعوت میکنه. این پروسه که توضیح دادم یک مثال بسیار کوچیک از تاثیر باور بر تجربه های هر شخص هست.
هر کودک زمانی که نطفهاش تشکیل میشه تمام باورهای پدر و مادرش رو به صورت انرژی از ژنها دریافت میکنه. از زمانی هم که به دنیا میاد تمام اطلاعات رو مثل ضبط صوت در مغز خودش ضبط میکنه. این ضبط صوت در حال ساختن شبکه عصبی و باورهای زندگیشه. بچهها قبل از 7 سالگی مغزشون در حالت آلفا هست و این حالت یعنی تلقین پذیری حدودا 20 تا 30 برابر بیشتر از بزرگسالی هست. برای امتحان کافیه یک کلمه ناپسند در کنار یک بچه مطرح بشه. خیلی سریع اون رو تکرار میکنه و با التماس هزار نفر که نگو این حرف زشته دیگه از دهنش نمی افته. کودک مقصر نیست.
این شبکه عصبی رو شما در ذهنش تشکیل دادین.
این اطلاعات ضبط شده در 7 سال اول زندگی و جنینی، اساس و بنیان باورهای هر شخصی است. تمام افکار انسان در طول زندگی او حول باورهای او ایجاد میشه.
پس باورها و زمان شکل گیری اون رو خدمت شما به اختصار توضیح دادیم.
باور چه نقشی در زندگی انسان داره؟
همون طور که مطرح شد، باورها از اتصال شبکه عصبی های مختلف در مغز ایجاد می شن و هر باور فکری هست که بارها و بارها در ذهن مرور می شه.
باورها افکار زیادی رو ایجاد می کنن و اون افکار احساس مخصوص به خودشون رو و در نهایت باید عرض کنیم که قانون جذب هم همواره در حال کار کردنه بدون هیچ چون و چرایی.
توجه داشته باشین دوستان عزیزم که قانون جذب با هیچ احدی شوخی و تعارف نداره و کارش خلق ارتعاش شما به صورت حقیقت زندگی شماست.
ارتعاش از احساس و احساس از افکار و افکار از باورهای شما حاصل می شه. پس باورهای شماست که قانون جذب رو در جهت خودش به حرکت وادار می کنه.
توجه بسیار عمیق به این نکته داشته باشید که قانون جذب بیشعور ترین حقیقت این دنیاست.
یعنی اصلا نمی فهمه باوری مثل:
انسان قابل اعتمادی در این جهان نیست
برای شما مفیده یا مخرب، قانون جذب فقط و فقط باور شما رو به شما نشون می ده. کسی که مسئول شناسایی مخرب یا مفید بودن باورهاست، خود شما هستید. چون قانون جذب قدرت درک اون رو نداره.
چرا باید باورهامو بازبینی کنم؟
تمام اتفاق های زندگی همه انسانها روی کره زمین انعکاس باورهای اونها هست. اگر از اتفاق های زندگی خودتون رضایت دارید به هیچ عنوان دنبال تغییر باورهای خودتون نرید. اما اگر حتی یک تجربه دارید که مدام براتون تکرار میشه و دوسش ندارید، قانون جذب داره به شما اخطار میده عزیزم برای این که از تمام زندگی خودت لذت ببری این باور رو تغییر بده تا افکار و احساس و ارتعاشت تغییر کنه.
مثلا اگر شما در کودکی در خانوادهای به دنیا اومدین که یک بار در دوران طفولیت پدر و مادر یا والد، شما رو بدون هیچ قصد و غرضی رها کردن و یک جا گذاشتنتون که به کاراشون برسن.
شما دچار تله ذهنی یا باوری به نام طردشدگی هستین. در سن بزرگسالی میبنین تمام روابط شما به جایی منتهی میشه که یا شما رو طرد میکنن که باعثش رفتارهای شماست. یا شما افراد رو طرد میکنین به خاطر این که میترسین طرد بشین.
(این نتیجه یک باور مخرب به اسم من دوست داشتنی نیستم چون منو رها کردن هست). اما اگر این باور تغییر کنه تمام جوانب ارتباطات شما تغییر خواهد کرد.
بازبینی باورها اصلی ترین کار زندگی هر انسانی هست.
کدام باور رو باید تغییر بدم؟
دوست خوبم قبل از این که بدونین باید کدام باور خودتون رو تغییر بدین بهتره با انواع باورها آشنا بشین:
1- باورهای مفید و سازنده: این باورها به رشد مادی و معنوی شما کمک میکنه. حال شما رو هر روز بهتر و بهتر میکنه. باهاش می تونین به دیگران هم کمک کنید. با این باورها شما هر روز گسترش زندگی خودتون از لحاظ مادی و معنوی رو حس میکنید.
2- باورهای مخرب: این باورها تنها کاری که انجام میدن اینه: هر روز از اهداف خودتون دور و دورتر میشین. این باورها فقط باعث پسرفت شما میشن. این باورها از شما که حقیقتون نامحدوده یک موجود محدود و ضعیف میسازه.
توجه داشته باشین که باورها تعدادشون بسیار زیاده خیلی زیاد. اما در مجموع دو دسته باور داریم که باید خودتون زحمت بکشین و ببینین که افکار شما به باور مخرب ختم میشن یا باورهای مفید؟
خوب حالا با خودتون میگین من باید کدام باور رو تغییر بدم؟
نمی دونم از کجای این دنیا و در کدوم شهر این نوشته رو میخونین اما بدونید هر باوری هر باوری حتی اگر مهمترین باور خانواده و جامعه شماست و داره به زندگی و رشد شخص خود شما آسیب میزنه باید تغییر کنه.
شما برای حمل باورهای مخرب خانواده، اجتماع و مدرسه به این دنیا نیامدین.
شما برای لذت بردن روی زمین هستید .
برای رشد مادی و معنوی.
شما برای همه چیز روی زمین هستید به جز غم و اندوه و حسرت و نرسیدن به خواسته هاتون. عظمتی در وجود شما هست که باید بهش اجازه بدین زندگی کنه. اون عظمت تنها در صورتی شما رو به سعادت خواهد رسوند که بهش اجازه بدین تمام باورهای مخرب رو از لوح وجودتون پاک کنه.
شما در مسیر زندگی خودتون، به هیچ عنوان مسئول حمل باورهای مخرب دیگران نیستین.
فکر کنید و هر جا هر لحظه هر ساعت دیدین افکار شما به یک باور مخرب ختم میشه که داره لذت رو از شما دور میکنه. محکم بزنید روی ترمز و ریشه اون باور مخرب رو پیدا کنید. بعد هم با تکنیکهایی که در ادامه خدمت شما عرض میکنیم باورهای سازنده و مفید رو جایگزینشون کنید.
زندگی برای لذت بردن و رشد به شما هدیه داده شده است. شما برای زندگی کردن در عادتها و باورهای مخرب خانواده جامعه و مردم به دنیا نیامده اید.
ذهن انسان قدرت تغییر تمام شبکه عصبیها رو داره. فقط منتظر درخواست و تلاش و صبر و پشتکار شماست.
ثبت ديدگاه