راز روز ششم
قانون جذب میگوید: در این جهان همه چیز شبیه به خودش را جذب میکند. هر ارتعاشی تنها در ارتعاش و فرکانس همتای خود قرار میگیرد.
تجربه ی تضادها روی زمین است که الهام بخش خواسته ای جدید میشود.
این خواسته جدید چه قوی باشد چه ضعیف حول چیزی گرد میآید که مثل خویش است و ضمن این گرد آمدن همیشه به آن پاسخ داده میشود. این شالوده جهان ماست. اگر خواسته شود، اعطا میشود.
انسانها تصور میکنند با کلامشان یا حتی با اعمالشان در خواست میکنند. گرچه گاهی چنین میکنند، ولی جهان به کلامات یا اعمال شما پاسخ نمیدهد. جهان به ندای ارتعاشی شما پاسخ میدهد.
نظر شما در رابطه با راز ششم آبراهام استر هیکس در مورد قانون جذب که در قسمت بالا نوشته شده چیه؟ لطفا در انتهای مطلب برامون کامنت بگذارین😊
در این مقاله قراره در مورد مبحث راز ششم کتاب 365 روز با قانون جذب آبراهام استر هیکس صحبت کنیم.
در این جهان ما تنها و تنها با انسانها و تجربه هایی رو به رو میشویم که با آنها در یک فرکانس هستیم:
طبق فیزیک کوانتوم در این هستی همه چیز جنسش از انرژی هست. این هستی با قوانین بسیار متقن و خلل ناپذیری اداره میشه که یکی از اونها اسمش قانون فرکانس هست. میشه گفت این قانون یکی از زیر شاخه های قانون جذبه. این قانون رو در یک جمله میشه به صورت زیر بیان کرد:
در این جهان هم فرکانسها و هم ارتعاشها، چه انسان چه حیوان چه اتفاقها همه و همه در کنار هم قرار میگیرند.
این قانون هم با هیچ احدی شوخی نداره. به طور مثال شما تا به حال دیدین که حتی در دنیای مورچهها مورچه هایی که اندازه بسیار بزرگی دارند با مورچه های ریز در یک جا زندگی کنند؟
قانون فرکانس در مورد همه اتفاق های زندگی ما و تمام اشخاصی که با اونها نشست و برخاست داریم صدق میکنه.
یعنی طول موجی که ما با احساس و افکارمون ارسال میکنیم یک فرکانس ایجاد میکنه. این فرکانس هم میگرده و تمام اشخاص و اتفاق های هم اندازه خودش رو میاره و وارد زندگی ما میکنه. به همین سادگی.
خوب حالا شما که دوست داری تجربه های بهتری در زندگی خودت داشته باشی آیا مراقب فرکانس و ارتعاش خودت هستی؟
در تمام آموزش های این سایت توجه بسیار زیاد به جمله زیر داشته باشید:
قوانین هستی نه شوخی بلدن نه با شخصی پارتی دارن و نه با هیچ احدی تعارف دارن.
تجربه تضادهاست که الهام بخش خواسته جدیده:
بسیاری از دوستان سوال میکنند که چرا تا این اندازه تضاد روی زمین وجود داره؟
خوب یک سوال دارم: اگر از ابتدای هستی هیچ تضادی وجود نداشت آیا اصلا کره زمین رشد میکرد؟
اگر شب وجود نداشته باشه آیا روز معنایی پیدا میکنه؟
در این هستی همه چیز با تضاد خودش معنا پیدا میکنه.
اگر الان میگیم شب نیست یعنی روزه.
اگر میگیم بد نیست یعنی خوبه.
روز و خوب و هر چیز دیگه ای در این هستی با وجود تضاد خودش قابل تعریف هست. در قانون جذب هم به این موضوع اشاره شده که اگر ما تفاوت رفتاری یا هر چیزی رو در این هستی مشاهده میکنیم. این هاست که باعث میشه ما خواسته جدیدی داشته باشیم و زمانی که خواسته جدیدی داشتیم، جهان رشد میکنه چون قانون جذب به همه خواستهها پاسخ میده.
همواره به هر درخواستی پاسخ داده میشه:
حقیقت وجود انسان روح خداست و چون روح خدا قدرت خلق داره، هر انسانی میشه گفت از این قدرت خلق بهره منده. زمانی که ما درخواستی در قلب خودمون حس میکنیم در واقع از طرف سرچشمه هستی که خدا یا نیروی برتر یا شعور کیهان خوانده میشه، این خواسته ایجاد شده و از طرف خودش هم پاسخ داده میشه.
هر شخصی در هر سطح روحی هر خواسته ای داشته باشه حتما و حتما از طرف هستی به این خواسته پاسخ مثبت داده میشه.
انسان تنها برای برآورده شدن آرزوها و خواسته هایش که به بهتر شدن زمین کمک میکنه روی زمین قرار داره.
جهان و قانون جذب تنها به ارتعاش حاصل از احساسات ما پاسخ میده:
در این باره بسیار در مقالات دیگه مفصل صحبت شده، در این قسمت هم به طور خلاصه براتون مطرح میکنیم:
دوستان عزیزم اگر الان در حال گفتن این جمله هستید که مثلا من پول میخوام یا مثلا من یک رابطه عاطفی میخوام. اما در سطح انرژی افکار خودتون افکار مقاومی از جمله مگه میشه مگه داریم من که نمی تونم من که لیاقتش رو ندارم رو تجربه م یکنید. در این حالت احساسات مقاومی که سطح ارتعاش پایین دارند رو تجربه خواهید کرد.
قانون جذب با کلمات و درخواست ما هیچ کاری نداره. تنها وظیفه قانون جذب، این هست که ارتعاش و سطح فرکانس ما رو رصد میکنه و تجربه هایی دقیقا از همون جنس رو طبق قانون فرکانس برامون ایجاد میکنه.
شما چه قدر مراقب افکار و احساسات خودتون هستید؟
ثبت ديدگاه